فهرست مطالب

ایرانی آموزش در علوم پزشکی - سال نهم شماره 2 (پیاپی 22، تابستان 1388)

مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی
سال نهم شماره 2 (پیاپی 22، تابستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/06/11
  • تعداد عناوین: 9
|
  • مریم آویژگان، حسن کرمعلیان، وحید عشوریون، طاهره چنگیز صفحه 93
    مقدمه
    شناسایی نیازهای آموزشی، گامی مهم در برنامه ریزی برای برنامه های رشد اعضای هیات علمی بوده و نقش مهمی در ارتقای کیفیت آموزش دارد. هدف این مطالعه تعیین نیازهای آموزشی و اولویت بندی این نیازها در اعضای هیات علمی بالینی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی، ابتدا با استفاده از شاخص های به دست آمده از نظرسنجی، مرور متون و مطالعات داخلی و خارجی مشابه و دستورالعمل شش حیطه ای شرح وظایف اعضای هیات علمی، پرسشنامه ای تنظیم گردید. پرسشنامه برای کلیه اعضای هیات علمی بالینی دانشکده پزشکی (275 نفر) ارسال شد. اهمیت نیاز آموزشی با نمره 1 تا 20 مشخص گردیده بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد و به منظور توصیف داده ها از شاخص های آماری میانگین و انحراف معیار استفاده گردید.
    نتایج
    حیطه های مختلف نیاز آموزشی به ترتیب: حیطه توسعه فردی، پژوهش، فعالیت های اجرایی و مدیریتی، آموزش، خدمات درمانی و ارتقای سلامت و فعالیت های تخصصی خارج از دانشگاه اولویت بندی گردید. اولویت اول در حیطه آموزش، نحوه پرورش یادگیری همیشگی و خودآموزی در دانشجویان؛ در حیطه پژوهش، مهارت تحلیل آماری داده ها؛ در حیطه توسعه فردی، گفتگو به زبان انگلیسی؛ در حیطه فعالیت های اجرایی و مدیریتی، مدیریت زمان؛ در حیطه خدمات درمانی و ارتقای سلامت، نحوه ثبت اطلاعات بیمار؛ در حیطه فعالیت های تخصصی خارج از دانشگاه، اصول و روش های ارائه آموزش و مشاوره به جامعه توسط رسانه های ارتباط جمعی بود.
    نتیجه گیری
    اعضای هیات علمی به هر شش حیطه اصلی، بویژه حیطه توسعه فردی نیاز آموزشی دارند. حیطه آموزش به صورت شایسته و درخور، مورد توجه قرار نگرفته است. پیشنهاد می گردد برای برنامه ریزی اهمیت و وزن هر شش حیطه به صورت استاندارد مشخص شود.
    کلیدواژگان: آموزش، اعضای هیات علمی، نیازسنجی، دانشکده پزشکی، اولویت بندی
  • ملیحه جعفری، یوسف ادیب، اسکندر فتحی آذر صفحه 105
    مقدمه
    ارائه درس جمعیت و تنظیم خانواده در دوره های مختلف دانشگاهی، به منظور ارتقای سطح آگاهی دانشجویان در زمینه مسائل تنظیم خانواده می باشد. این مطالعه با هدف تعیین نقش آموزش واحد درسی جمعیت و تنظیم خانواده در دانش و نگرش دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه تبریز نسبت به موضوعات مربوطه، مقایسه دانش کسب شده گروه های تحصیلی و تعیین نگرش آنان در مورد جنسیت مدرس این درس انجام گرفت.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی، از میان کلیه دانشجویان دخترکارشناسی ورودی 1383 و 84 دانشگاه تبریز، 336 نفر به روش نمونه گیری چند مرحله ای در سال 1386 انتخاب شدند. پرسشنامه ای در دو بخش دانش و نگرش شامل سه مبحث این درس، یعنی تنظیم خانواده، نظام خانواده و جمعیت شناسی در اختیار آنان قرار داده شد. داده ها با نرم افزار SPSS و روش آمار توصیفی و آزمون t مستقل و ANOVA تحلیل گردید.
    نتایج
    مقایسه نمرات دانش تنظیم خانواده، نظام خانواده، جمعیت شناسی دانشجویان آموزش دیده به ترتیب 66/1، 04/8 و 88/7 نسبت به دانشجویان آموزش ندیده 58/0، 28/4 و 76/3، و نمرات نگرش دانشجویان آموزش دیده به ترتیب 30/21، 10/22 و 20/21 نسبت به دانشجویان آموزش ندیده 26/19، 02/20 و 79/19 تفاوت معنی داری نشان داد، اما بین نمرات دانش کسب شده دانشجویان گروه های تحصیلی تفاوت معنی داری دیده نشد. اکثر دانشجویان دختر خواستار مدرس زن در این درس بودند.
    نتیجه گیری
    آموزش رسمی و آکادمیک، نقش اساسی در افزایش دانش و نگرش افراد دارد. در آموزش برنامه های تنظیم خانواده اهتمام لازم به عمل آید و به منظور غنی تر کردن آن برای دانشجویان دختر، مدرسین زن انتخاب گردد.
    کلیدواژگان: واجمعیت، تنظیم خانواده، دانش، نگرش، آموزش
  • عبدالرحمان چرکزی، مازیار رستمی، عباس علی کشتکار، قربان محمد کوچکی صفحه 115
    مقدمه
    بازآموزی، یکی از راه های به روز نگه داشتن مهارت ها و تکامل حرفه ای در کادر بهداشتی و درمانی است و ارزشیابی، یکی از ضروریات مهم برای افزایش کارآیی آن می باشد. هدف این مطالعه تعیین دیدگاه پیراپزشکان شاغل در استان گلستان نسبت به دوره های بازآموزی بود.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 274 نفر از بین 1016 پیراپزشک شاغل در مراکز درمانی استان به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بود. داده ها از طریق نرم افزار SPSS و از طریق آمار توصیفی، آزمون های مجذور کای و t مستقل تجزیه وتحلیل شد.
    نتایج
    بیست و شش دو دهم درصد دیدگاه خیلی ضعیف، 8/41 درصد دیدگاه ضعیف، 5/25 درصد دیدگاه متوسط و 5/6 درصد دیدگاه مطلوب نسبت به دوره داشتند، 5/55 درصد مهم ترین انگیزه شرکت خود را کسب امتیاز برای برخورداری از مزایای ارتقای شغلی، 2/21 درصد تجدید و مرور اطلاعات قبلی، 8/13 درصد مبادله اطلاعات و تجربیات با دیگر همکاران و 5/9 درصد چاره جویی در حل مشکلات حرفه ای ذکر کردند. سی و یک درصد از عدم رعایت عدالت و مساوات برای شرکت در برنامه ها توسط مسوول مستقیم خود و 9/33 درصد برنامه ریزی برای شرکت در دوره را نامناسب ارزیابی کردند.
    نتیجه گیری
    مشمولین دیدگاه خیلی ضعیف و ضعیفی نسبت به برنامه دارند و انگیزه خود از شرکت در برنامه ها را کسب امتیاز برای استفاده از مزایای ارتقای شغلی می دانند. لازم است مسوولین، برنامه ریزی برای تغییر دیدگاه آنان نسبت به شرکت در برنامه ها داشته باشند.
    کلیدواژگان: کارکنان پیراپزشکی، دیدگاه، آموزش مداوم، استان گلستان
  • میترا قریب، مصطفی ربیعیان، مهوش صلصالی، ابراهیم حاجی زاده، احمد صبوری کاشانی، حمیدرضا خلخالی صفحه 125
    مقدمه
    امروزه صاحب نظران، تفکر انتقادی را به عنوان برونداد اصلی آموزش عالی معرفی کرده و تدریس تفکر را نکته پایه برای یادگیری به شمار می آورند. این مطالعه به منظور مقایسه مهارت های تفکر انتقادی وگرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان ترم اول و آخر صورت گرفت.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی 60 نفر از دانشجویان ترم اول و آخر مقطع کارشناسی رشته مدیریت خدمات بهداشتی- درمانی انجام شد. ابزار گردآوری داده ها آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا و پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از آمار توصیفی، t-test و آزمون مجذور کای استفاده شد.
    نتایج
    میانگین و انحراف معیار نمره کل مهارت تفکر انتقادی در دانشجویان ترم اول 18/2±55/11 و در دانشجویان ترم آخر 59/2±21/11 و هر دو در حدود هنجار بود. تفاوت معنی دار آماری بین الگوی نمره دانشجویان ترم اول با الگوی نمره دانشجویان ترم آخر وجود نداشت. از نظر گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان ترم اول، میانگین و انحراف معیار نمره کل 93/27±37/282 و در دانشجویان ترم آخر 13/21±64/289 بود. بین الگوی نمره گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان ترم اول با الگوی نمره دانشجویان ترم آخر تفاوت معنی دار آماری وجود داشت و نمره دانشجویان ترم آخر بیشتر از دانشجویان ترم اول بود.
    نتیجه گیری
    حدود نمره کل مهارت تفکر انتقادی کسب شده توسط دانشحویان در حدود هنجار و نمره کل گرایش به تفکر انتقادی نیز مبین گرایش مثبت دانشجویان است. اما با نظر به نمره های گزارش شده از سایر دانشکده های دنیا، مسوولین و مدرسان دانشکده توجه بیشتری به برنامه های آموزشی خود در پرورش تفکر انتقادی اختصاص دهند.
    کلیدواژگان: تفکر انتقادی، گرایش، مهارت، دانشجو، خدمات بهداشتی، درمانی
  • مرضیه معطری، سمیه رمضانی صفحه 137
    مقدمه
    موفقیت برنامه های آموزشی پرستاری به کارآیی و کفایت تجربیات بالینی بستگی دارد. یکی از مهم ترین عوامل شناخته شده در این زمینه، جو محیط های یادگیری است. در این مطالعه ابعاد مختلف موثر در جو محیط بالینی از دیدگاه دانشجویان پرستاری مورد ارزشیابی قرار گرفته است.
    روش ها
    کلیه دانشجویانی که در بخش های اطفال، بخش مراقبت های ویژه جراحی اعصاب، ریکاوری، بخش مراقبت های ویژه جراحی، اتفاقات جراحی، اتفاقات داخلی مردان و بخش زنان و زایمان به کسب تجارب بالینی در عرصه مشغول بودند، در این پژوهش توصیفی- مقطعی شرکت داشتند. ابزار گرداوری داده ها، یک پرسشنامه 50 سوالی بود که از تلفیق دو پرسشنامه مقیاس محیط یادگیری بالینی و محیط یادگیری بالینی و نظارت به دست آمد. به وسیله این پرسشنامه دانشجویان در طول نیم سال دوم تحصیلی 85-1384 نسبت به ارزیابی محیط بالینی که در آن مشغول به یادگیری بودند، اقدام نمودند. از آزمون های آماری ANOVA و Post-hoc برای مقایسه میانگین رتبه ها و نرم افزار SPSS استفاده شد.
    نتایج
    میانگین رتبه داده شده به محیط های یادگیری بخش های مختلف بین 4/1 تا 1/4 از 5 متغیر بود. در چهار بخش اتفاقات جراحی، اتفاقات داخلی مردان، اطفال و ریکاوری، 3 و یا کمتر، و در سه بخش دیگر رتبه به دست آمده بین 3 و 4 بود. بخش های مورد ارزیابی در شش متغیر از مجموع متغیرها، شامل الگوی مدیریتی مسوول بخش، یادگیری در بخش، تعهد مسوول پرستاری، نحوه ارتباط با بیمار، ارتباط بین پرسنل و دانشجو و رضایت دانشجویان با هم متفاوت بودند اما در متغیرهای درک دانشجویان پرستاری از جو بخش، وضعیت مراقبت های پرستاری و روابط بین فردی و روابط نظارتی با هم تفاوت معنی داری نداشتند.
    نتیجه گیری
    از نظر دانشجویان، جو یادگیری و متغیرهای مربوط به آن در بخش های مختلف متفاوت است. لازم است نسبت به ارتقای کیفی بخش های مختلف تمهیداتی صورت گیرد.
    کلیدواژگان: دیدگاه، دانشجویان پرستاری، محیط یادگیری بالینی، تجربیات بالینی
  • کوروش وحیدشاهی، میترا محمودی، لیلا شهبازنژاد، حسین زمانی، سارا احتشامی صفحه 147
    مقدمه
    آموزش مناسب و موثر به دانشجویان پزشکی در اعتلا و حفظ سلامت جامعه مهم، و نقش دستیاران در آموزش به دانشجویان پزشکی غیر قابل انکار است. هدف از انجام این مطالعه تعیین نگرش کارآموزان، کارورزان و دستیاران نسبت به نقش آموزشی دستیاران در دانشکده پزشکی ساری در سال 1386 بود.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی، جامعه آماری شامل تمامی کارآموزان، کارورزان و دستیاران بخش های دارای دستیار در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال 1386 (250 نفر) بود. بر اساس روش سرشماری، تعداد 192 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ای شامل چهار سوال دموگرافیک و 20 سوال نگرشی بود که پس از جمع آوری داده ها به کمک نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های آمار توصیفی، مجذور کای و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    در میان پاسخ دهندگان، 47 درصد کارآموز، 39 درصد کارورز و 13 درصد دستیار بودند. نگرش شرکت کنندگان در گروه های مختلف بالینی متفاوت بود. مثبت ترین نگرش در گروه روان پزشکی (70 درصد نگرش مثبت) و پس از آن بخش های اطفال، زنان، داخلی و جراحی 50 درصد یا کمتر قرارداشت. نگرش دستیاران به مراتب مثبت تر از کارآموزان و کارورزان بود بطوری که 23 درصد کارآموزان، 38 درصد کارورزان و 58 درصد دستیاران نگرش مثبت داشتند و هیچ یک از دستیاران نسبت به آموزش خود نگرش منفی نداشت.
    نتیجه گیری
    نگرش شرکت کنندگان نسبت به نقش آموزشی دستیاران در بخش های مختلف متفاوت و نگرش دستیاران بسیار متفاوت تر از دیدگاه کارآموزان و کارورزان در این زمینه می باشد. لازم است به نقش آموزشی دستیاران توجه بیشتر شود.
    کلیدواژگان: آموزش پزشکی، دستیار، کارآموز، کارورز
  • سوسن ولی زاده، یوسف محمدپور، کبری پرون، سیما لک دیزجی صفحه 157
    مقدمه
    علی رغم پذیرش جهانی آموزش مبتنی بر دستاورد، مستندات تحقیقی در مورد اثر آن بر صلاحیت بالینی دانشجویان پرستاری (مهارت های شناختی و رفتاری) بسیار اندک است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر دستاورد در مقایسه با آموزش سنتی بر صلاحیت بالینی دانشجویان پرستاری بود.
    روش ها
    در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح دو گروهی پیش آزمون- پس آزمون، 26 دانشجوی پرستاری به صورت سرشماری انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه کنترل و دو گروه تجربی تقسیم شدند. هر گروه شامل 6 تا 7 نفر بود. پس از اجرای پیش آزمون مهارت های شناختی، دانشجویان گروه های کنترل با روش سنتی و دانشجویان گروه های تجربی با روش آموزش مبتنی بر دستاورد به مدت 9 روز تحت آموزش بالینی قرار گرفتند. مهارت های شناختی دانشجویان با پس آزمون و مهارت های رفتاری با چک لیست مورد مشاهده قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های ویلکاکسون، من ویتنی و دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    آموزش مبتنی بر دستاورد در ارتقای مهارت های شناختی و رفتاری دانشجویان موثر بود. میانگین مهارت های شناختی گروه تجربی در پس آزمون و همچنین مهارت های رفتاری آنها، در تمامی موارد و در کل بطور معنی دار از گروه کنترل بیشتر و نیز صلاحیت بالینی دانشجویان گروه تجربی بطور معنی دار از گروه کنترل بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    روش آموزش مبتنی بر دستاورد بیش از روش سنتی منجر به ارتقای صلاحیت دانشجویان پرستاری می گردد. پیشنهاد می شود از این روش در آموزش بالینی بیشتر استفاده گردد.
    کلیدواژگان: آموزش پرستاری، آموزش بالینی، آموزش مبتنی بر دستاورد، صلاحیت بالینی، دانشجویان پرستاری
  • محمد جلیلی، عظیم میرزازاده، علی جعفریان صفحه 167
    یکی از مفاهیمی که در دو دهه اخیر وارد عرصه های دانشگاهی شده، مفهوم دانش پژوهی (Scholarship) و بویژه، دانش پژوهی آموزشی است. با گنجاندن این مفهوم در ماده یک آیین نامه ارتقای مرتبه اعضای هیات علمی و در نظر گرفتن آن به عنوان یکی از اجزای ضروری برای پیشرفت و ارتقای آکادمیک، توجه به این مساله وارد مرحله جدیدی شده است. این نوشته کوتاه می کوشد تا با بیان پیشینه و اصول حاکم بر این دیدگاه نسبتا تازه، زمینه آشنایی خوانندگان را با مفهوم دانش پژوهی، بویژه دانش پژوهی آموزشی، و چگونگی ارزیابی آن فراهم آورد. در این مبحث همچنین اشاره کوتاهی به زیرساخت های مورد نیاز برای اشاعه فعالیت های دانش پژوهی در حوزه آموزش و نیز چالش های پیش روی این امر خواهد شد.
    کلیدواژگان: دانش پژوهی، آموزش، مفهوم، ارتقای آکادمیک، هیات علمی
  • نرجس بحری، نسرین بحری، طلعت خدیوزاده، هما صادقی صفحه 181
    ارزشیابی عملکرد یادگیرندگان، یکی از مولفه های مهم و حساس در فرایند یاددهی- یادگیری و از عناصر اساسی هر برنامه درسی است. در حال حاضر، ارزشیابی های رایج در فرایند یاددهی- یادگیری، عمدتا پاسخ محور بوده و بر یادآوری ساده اطلاعات و انجام تکالیف سطوح پایین تاکید دارد در صورتی که در شرایط بیماری و حل مساله، سطوح بالای حیطه شناختی حائز اهمیت می باشد و این امر مستلزم بکارگیری شیوه های نوین ارزشیابی است(1). یکی از این روش ها «آزمون بالینی ساختاردار عینی» (Objective Structured Clinicl Examination-OSCE) می باشد که برای اولین بار در سال 1975 توسط دکتر هاردن معرفی شد(2). بسیاری از استادان، OSCE را روشی کارآمد برای ارزیابی همه جانبه شایستگی ها می دانند(3) و در بسیاری از دانشگاه های معتبر دنیا نیز از این آزمون به عنوان معیار ارزشیابی استفاده می شود(4). با توجه به گسترش برنامه های بازآموزی در ایران، ضرورت ارزیابی دقیق این برنامه ها و پژوهش درباره آنها به عنوان یک نیاز احساس می شود. بنا بر این، پژوهشگران برآن شدند تا با استفاده از آزمون بالینی ساختاردار عینی به بررسی دیدگاه شرکت کنندگان یک دوره بازآموزی از این شیوه ارزشیابی، بپردازند. در این مطالعه توصیفی، 63 نفر که در مهر ماه 1382 برای شرکت در دوره بازآموزی فوریت های مامایی به مرکز بهداشت تربت جام مراجعه نموده بودند، به روش سرشماری انتخاب شدند. پس از تکمیل فرم انتخاب واحد پژوهش وارد مطالعه شده و فرم پرسشنامه مشخصات کلی واحدهای پژوهش را تکمیل نمودند. پس از اتمام دوره بازآموزی که به مدت هشت ساعت برگزار گردید، شرکت کنندگان با استفاده از آزمون بالینی ساختاردار عینی مورد ارزشیابی قرار گرفتند. این آزمون شامل هفت ایستگاه سوال و چهار ایستگاه روش و دو ایستگاه استراحت بود. مدت زمان هر ایستگاه 5 تا 10 دقیقه، مدت کل آزمون 70 دقیقه و نمره کل آزمون 90 امتیاز بود. روائی آزمون به روش اعتبار محتوی تعیین شد. علاوه بر این، برای تک تک ایستگاه ها و کل آزمون، ضریب دشواری و شاخص تمیز محاسبه گردید. بر این اساس، ضریب دشواری کل آزمون 71/0 و ضریب تمیز کل آزمون 56/0 محاسبه گردید. پایایی آزمون بالینی ساختاردار عینی نیز با استفاده از روش آلفا کرونباخ در مورد کل آزمون 82/0 بود. پایایی ایستگاه های اول، چهارم، هشتم و نهم که در آنها ارزشیابی با استفاده از فهرست وارسی انجام شد، با استفاده از روش توافق بین مشاهده گران (79/0r= و 002/0p=) و پایایی نمره گذاری ایستگاه ها نیز با استفاده از روش پایایی مصححان (92/0r= و 001/0p=) تایید شد. پس از اتمام برگزاری آزمون، فرم بررسی دیدگاه شرکت کنندگان نسبت به آزمون بالینی ساختاردار عینی توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی در محیط نرم افزاری SPSS-11 و با استفاده از آزمون توزیع فراوانی انجام گردید. یافته های پژوهش در مورد آزمون ایستگاهی بیانگر آن بود که 4/79 درصد واحدهای پژوهش این آزمون را روشی موثر برای ارزشیابی مهارت های مامایی دانسته و 9/88 درصد آنها معتقد بودند که این شیوه را می توان در تمام دوره های بازآموزی استفاده نمود. شصت و هشت و سه دهم درصد بیان داشتند که مشخصات عملکرد هر مرحله، ارزشیابی صحیحی از میزان مهارت های کسب شده ارائه می دهد، 2/95 درصد افراد، محیط و فضای برگزاری آزمون و 7/85 درصد واحدهای پژوهش زمان هر ایستگاه را مناسب دانستند. همچنین 1/84 درصد ایشان بیان داشتند که توضیحات ارائه شده در هر ایستگاه قابل فهم و مناسب بوده و 1/57 درصد معتقد بودند محتوی آزمون را مطابق با محتوی آموزشی ارائه شده در طول دوره بازآموزی است. بطور کلی، نتایج نشان داد که اکثر واحدهای پژوهش معتقدند که آزمون بالینی ساختاردار عینی، روش مفیدی برای ارزشیابی دوره های بازآموزی بوده و می توان با استفاده از این روش، میزان مهارت را بطور صحیح ارزشیابی کرد و همچنین از این آزمون می توان به عنوان روش مناسبی برای ارزشیابی کلیه دوره های بازآموزی بهره برد. نتایج مشابه در مطالعات سایر پژوهشگران نیز مشابه این مطلب گزارش شده است(4تا7). با توجه به یافته های این پژوهش، می توان ادعا کرد آزمون بالینی ساختاردار عینی، علی رغم نیاز به امکانات زیاد، فضای فیزیکی مناسب برای تشکیل ایستگاه ها، لزوم مشارکت فعال و حضور ممتحنان در ایستگاه ها و...، روشی مطمئن برای ارزشیابی مهارت و میزان آموخته های شرکت- کنندگان در دوره بازآموزی می باشد و پژوهشگران استفاده از آن را برای ارزشیابی کلیه دوره های بازآموزی توصیه می نمایند.
|
  • Maryam Avijgan, Hassan Karamalian, Vahid Ashourioun, Tahereh Changiz Page 93
    Introduction
    Identifying the educational needs is an essential step in planning faculty development prog-rams and plays an important role in promoting the quality of education. The aim of this study was to determine and prioritize the educational needs of clinical faculty members in medical school of Isfahan University of Medical Sciences.
    Methods
    A questionnaire was developed in this descriptive cross-sectional study using the indices identified in an opinion poll, reviewing the literature and similar foreign and domestic studies, and the instruction including 6 areas of faculty member's job description. The questionnaire was sent to all clinical faculty members of school of medicine (n=275). The items were scored from 1 to 20 according to the importance of that educational need. Data was analyzed by SPSS software using the mean and standard deviation statistical indices.
    Results
    Different areas of educational needs were respectively prioritized as: personal development, research, administrative and executive activities, education, health services and health promotion, and specialized activities outside the university. The first priority in the area of education was the method for developing continuous learning and self-learning in students in research, data analysis skills in personal development, English speaking ability in administrative and executive activities, time management in health services and health promotion, the approach for registering patient's information and in the area of specialized activities outside the university, it was the principles and methods for providing education and counseling for the society by public media.
    Conclusion
    Faculty members are in need of all these 6 major areas specially the area of personal develop-ment. The area of education is not fully regarded as expected. It is recommended to determine the weight of all these six areas using a standard method.
  • Malihe Jaffari, Yousef Adib, Eskandar Fathiazar Page 105
    Introduction
    Population and family planning course is presented for different university disciplines in order to promote student's awareness toward family planning issues. This study was performed to determine the role of population and family planning course in knowledge and attitude of female BS (Bachelor of Science) students of Tabriz University toward family planning issues, compare the achieved knowledge in different groups of students, and determine their attitude toward the gender of this course's teacher.
    Methods
    In this descriptive cross-sectional study, 336 students were selected from all Female BS students entered into Tabriz University in the years 2004 and 2005, through multistage sampling method in the year 2007. A questionnaire in two sections of knowledge and attitude, each including three subjects of family planning, family organization, and demography was distributed among them. Data was analyzed by SPSS software using descriptive statistics, T-test, T independent test, and ANOVA.
    Results
    Comparing the knowledge scores of family planning, family organization, and demography of taught students which respectively were 1.66, 8.04, and 7.88, to those of untaught students which were respectively, 0.58, 4.28, and 3.76, showed a significant difference. Also the attitude scores of taught students in the same subjects were respectively, 21.30, 22.10, and 21.20 and of untaught students were respectively, 19.26, 20.02, and 19.79, which their comparison revealed a significant difference. But no significant differe-nce was observed between the achieved knowledge of students in different educational groups. Most female students preferred female teacher for this course.
    Conclusion
    Formal and academic education plays an essential role in enhancing the individual's know-ledge and attitude. It is recommended to put effort on teaching family planning programs and choose female teachers in order to enrich the education for female students.
  • Abdorrahman Charkazi, Maziar Rostami, Abbasali Keshtkar, Ghorban Mohammad Koochaki Page 115
    Introduction
    Retraining is an important way for professional development of health staff and keeping them up to date, and evaluation is one of the essential principles for enhancing the efficiency of these trainings. The aim of this study was to determine the viewpoints of paramedics employed in Golestan province towards continuing education programs.
    Methods
    In this descriptive study, 274 samples were selected out of 1016 paramedics employed in clinics of the province, through systematic random sampling. The data gathering tool was a questionnaire. Data was analyzed by SPSS software using descriptive statistics, Chi², and independent T-test.
    Results
    Among the participants, 26.2%, 41.8%, 25.5% and 6.5% had very weak, weak, average, and desirable viewpoint towards the courses, respectively. As the motivation for participating in the courses, 55.5% mentioned achieving points for job promotion opportunities, 21.2% resorting and reviewing former information, 13.8% exchanging information and experiences with other colleagues, and 9.5% mentioned seeking solutions for their professional problems. Thirty one percent reported lack of equity and fairness in participating in the programs on behalf of their direct administrator and 33.9% stated that the planning for participation in these courses was not favorable.
    Conclusion
    Participants had a weak or very weak viewpoint toward programs and regarded their motiva-tion for participation in these programs as achieving points for job promotion. It is necessary for admini-strators to plan for changing the staff's viewpoint toward participation in continuing education programs. Keywords:
  • Mitra Gharib, Mostafa Rabieian, Mahvash Salsali, Ebrahim Hadjizadeh, Ahmad Sabouri Kashani, Hamidreza Khalkhali Page 125
    Introduction
    Nowadays, experts introduce critical thinking as the main outcome of higher education and consider teaching "how to think" as the basis for learning. This study compares the critical thinking skills and critical thinking dispositions in freshmen and senior students of health care management.
    Methods
    This descriptive cross-sectional study was performed on a sample of 60 freshmen and senior students of health care management. The data gathering tools included California critical thinking skills test, as well as California critical thinking dispositions inventory. Data was analyzed by SPSS software using descriptive statistics, T-test, and Chi².
    Results
    The mean and standard deviation of critical thinking skills total score in freshmen and senior students was respectively 11.55±2.18 and 11.21±2.59, which was in the normal limit for both. There was no significant difference between the freshmen and senior student's score patterns. Considering critical thinking disposition total score, the mean and standard deviation in freshmen, was 282.37±27.93 and in senior students was 289.64±21.13. There was a significant difference between the score pattern of critical thinking disposition in freshmen and senior students. The scores of senior students were higher than freshmen scores.
    Conclusion
    The total score of critical thinking skills achieved by students was in a normal limit. Also, the total score of critical thinking dispositions revealed the student's positive tendency. But, with regard to the reported scores from other similar schools of the world, administrators and teachers should pay more attention to their educational planning in developing cultivating critical thinking skills.
  • Marzieh Moattari, Somayeh Ramazani Page 137
    Introduction
    The prosperity of nursing educational programs depends on the efficiency and sufficiency of clinical experiences. One of the most important factors recognized in this field is learning environment. In this study, different aspects of clinical environment have been evaluated from student's viewpoints.
    Methods
    All interns attaining clinical experiences in the wards of pediatrics, neurosurgical ICU, recovery, surgical ICU, surgical emergencies, men medical emergencies, and obstetrics and gynecology took part in this descriptive cross-sectional study. Data gathering tool was a 50 item questionnaire developed through combining two questionnaires of clinical learning environment scale and clinical learning environment and supervision. Students assessed their clinical environment by completing this questionnaire during the second semester of 2006-2007 academic year. Data was analyzed by SPSS software using ANOVA and Post-hoc tests in order to compare the means of the ranks.
    Results
    The mean of given ranks to the learning environment of different wards varied from 1.4 to 4.1 out of five. Four wards of surgical emergencies, male medical emergencies, pediatrics and recovery received a score of 3 or less while, other 3 wards had a score between 3 and 4. The evaluated wards were different in 6 of the variables including management pattern of ward administrator, learning in the ward, the commitment of nursing supervisor, the manner of communication with patient, the relationship between personnel and students, and student's satisfaction. But, no significant difference was observed in nursing student's percep-tion of the ward's atmosphere, the status of nursing care, and interpersonal and supervision relationships in different wards.
    Conclusion
    From the student's viewpoints, learning environment and its related variables vary in different wards. More attention has to be paid to the quality improvement of different wards.
  • Kourosh Vahidshahi, Mitra Mahmoudi, Leila Shahbaznejad, Hossein Zamani, Sara Ehteshami Page 147
    Introduction
    Appropriate and effective education for medical students is critically important in promoting and maintaining society's health and the role of residents is undeniable in medical student's education. The aim of this study was to determine the attitude of clerkship students, Interns and residents towards the teaching role of residents in Sari Medical School in 2007.
    Methods
    In this descriptive cross-sectional study, the statistical population included all clerkship students, interns, and residents (n=250) in all wards having residents in medical school of Mazandaran University of Medical Sciences in 2007. Using census sampling method, 192 persons were investigated. The data gather-ing tool was a questionnaire including 4 demographic and 20 attitude items. The data was analyzed by SPSS software using descriptive statistics, Chi², and ANOVA.
    Results
    Among respondents, 47%, 39% and 13% were clerkship students, interns, and residents, respect-ively. The participant's attitudes were dissimilar in different clinical departments. The most positive attitude belonged to psychiatry department (70% with positive attitude) and after that in pediatrics, gynecology, internal medicine, and surgery departments, 50% or less had a positive attitude. The attitude of residents was much more positive than that of clerkship students and interns. So that, 23% of clerkship students, 38% of interns, and 58% of residents had a positive attitude and none of the residents had a negative attitude toward their own education.
    Conclusion
    The attitude of participants towards the teaching role of residents was dissimilar in different wards and the attitude of residents was much dissimilar to that of clerkship students and interns. It is necessary to pay more attention to the teaching role of residents.
  • Susan Valizadeh, Yousef Mohammadpour, Kobra Parvan, Sima Lakdizaji Page 157
    Introduction
    Despite global acceptance of outcome-based education, few investigations are available about its effects on clinical competencies (cognitive and behavioral skills) of nursing students. The aim of this study was to investigate the effect of outcome-based education on clinical competencies of nursing students compared to traditional education.
    Methods
    In this quasi-experimental study using two groups design with pre and post-tests, 26 nursing students were selected through census and divided randomly into two control and experiment groups. Each group included 6 to 7 persons. After completing the pre-test of cognitive skills, the control group received clinical education through traditional method and the experiment group through outcome-based education, for 9 days. Then, student's cognitive skills were measured by post-test and their behavioral skills were observed via checklist. Data was analyzed by SPSS software using Wilcoxon, Mann Whitney, and Fisher exact tests.
    Results
    Outcome-based education was effective in promoting student's cognitive and behavioral skills. The mean of cognitive and behavioral skills of the experiment group in post-test were significantly higher than that of the control group in all cases and in total. Also, student's clinical competency in the experiment group was significantly higher than control group.
    Conclusion
    Outcome-based education leads to developing nursing student's competencies more than traditional method. It is recommended to employ this method more in clinical education.
  • Mohammad Jalili, Azim Mirzazadeh, Ali Jaffarian Page 167
    One of the notions entered in university fields in the last two decades is the concept of scholarship and especially educational scholarship. Due to the inclusion of this concept in the first article of faculty member's academic promotion bylaw and considering it as a mandatory component for academic promotion, great attention has been paid to this topic. Remarking the background and principles prevailing this almost new perspective, this short communication endeavors for developing a ground for familiarizing the readers with the concept of scholarship, especially educational scholarship, and its manner of evaluation. Moreover, a little note has been made about substructures needed for broadening scholarship activities in the field of education as well as the challenges before that.